به وبلاگ من خوش آمدید.
هزارجهدبکردم که سرعشق بپوشم
نبودبرسرآتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم ازاول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند نه هوشم
مگرتو روی بپ.شی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رهاکن
سخن چه فایده گفتن چوپندمی ننیوشم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم